اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۵

فرم در شعر فارسی

انواع شعر فارسی عبارتند از

رباعی – چهار مصراع است که اول و دوم و چهارم مقفی هستند. وزن رباعی "مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فا" است یا چنان که معروف شده "لا حول ولا قوت الا بالله". در مورد وزن در بخش عروض بیشتر گفته خواهد شد، فقط توضیح دهم، فارغ از تقطیع علمی، مقصود از وزن، آهنگ خواندن شعر است، یعنی می‌توانید با این ریتم بخوانید: این آمدن و رفتنم از بهر چه بود، مفعولُ مفاعیلُ مفاعیلن فا، یا افسوس ندانم که کی آمد کی شد، لا حول ولا قوت الا بالله. همه می‌دانند که در این فرم، رباعیهای خیام (رباعیات) معروف‌ترین هستند

دو بیتی – مانند رباعی چهار مصراع است که اول و دوم و چهارم هم قافیه باشند، ولی وزن آن "مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل" است. مثل دوبیتی‌های باباطاهر. بخوانید نسیمی کز بن اون کاکل آیو، مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل

قطعه – تعدادی نامحدود از بیتهاست که در آن لازم نیست بیت اول مَُصَّرع باشد، یعنی مقفی بودن دو مصراع اول و دوم ضروری نیست

غزل – معمول آن است که بین پنج تا چهارده بیت باشد، و بیت اول مَُصَّرع. موضوع غزل بیشتر عشق یا عرفان است. وزن غزل بسیار متنوع است، از قبیل "مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن"، مثل بی‌گاه شد بی‌گاه شد خورشید اندر چاه شد. بیت نخست را مَطلع و بیت آخر را مقطع می‌گویند.. معمولا تخلص شاعر در مقطع می‌آید، که همانا نام شاعری است، مثل نام نویسندگی. بهترین غزلهای تاریخ ادبیات از حافظ است

قصیده – به‌طور معمول طویل‌تر از غزل است، ولی همان ساختار را دارد. بیشتر در مدح افراد یا بیان مسائل اجتماعی سروده می‌شود. اغلب با وصف طبیعت یا بهار یا این قبیل آغاز می‌شود که تشبیب خوانده می‌شود

مثنوی – بیتهایی با تعداد بسیار زیاد است، در بیان داستانهای رزمی یا بزمی. هر بیت به استقلال مَُصَّرع است. وزنهای معمول‌تر مثنوی دو تاست، اول "فعولن فعولن فعولن فعول"، مثل به‌نام خداوند جان و خرد، در شاهنامه فردوسی، و دوم "فاعلاتن فاعلاتن فاعلات"، مثل بشنو از نی چون حکایت می‌کند، در مثنوی معنوی مولانا

ترجیع بند – چند بیت با ساختمان غزل، ولی بعد از هر چند بیت یک بیت تکرار می‌شود. این بیت تکراری که بند یا برگردان خوانده می‌شود، می‌تواند با بیتهای دیگر مقفی باشد یا نه

ترکیب بند – مانند ترجیع بند است، با این تفاوت که برگردانها یکسان یا تکراری نیستند. ولی خود آنها هم قافیه‌اند

مُسمّط – آوردن چند مصراع مقفی و موزون است، با افزودن یک مصراع با قافیه مستقل

مستزاد – ابیاتی است که در آخر هر مصراعش عبارتی افزوده می‌شود. این عبارتهای اضافه شده خود موزون و مقفی هستند. مثل
آن کیست که تقریر کند حال گدا را
در حضرت شاهی
کز غلغل بلبل چه خبر باد صبا را
جز ناله و آهی
الی آخر

موضوع مرتبط: صنایع لفظی، صنایع معنوی

۱ نظر:

  1. سلام
    خسته نباشید
    جناب پیربازاری
    کارخوبی کردید زیرا از مدتها قبل بدنبال همین مطالب بودم و چیزهای پراکنده ای پیدا کردم و حتی تصمیم گرفته بودم در فرصتی مناسب وبلاگی در زمینه انواع شعر تدارک ببینم و با دیدن وبلاگ شما از آن سودا گذشتم . منتها من در نظر داشتم که برای هر نوع از شعر تعدادی مثال هم ارائه کنم و اکنون این مطلب را نیز از شما طلب می کنم که برای وبلاگ خودتان در مطلب بعدی هریک از انواع شعر را با تعدادی مثال پربارتر کنید تا برای خواننده ملموس تر باشد .
    در صورت امکان به من هم سری بزنید :
    www.nikanjam.persianblog.com

    پاسخحذف

Free counter and web stats