اسفند ۲۲، ۱۳۸۴

صنایع معنوی


صنایع معنوی بر خلاف صنایع لفظی که صورت ظاهرکلمه‌ها و عبارتها را شکل می‌دهند، بر ترتیبها و صور عبارتها در معنی نظارت دارند. پراستفاده‌ترین آنها عبارتند از

تشبیه، کنایه، و استعاره- بدون تردید هر فارسی زبانی با این سه صنعت آشناست

مجاز- آوردن کلمه‌هایی در معنی غیرواقعی
مثل: از خشم برافروخت، که در آن برافروختن تنها به آتش مختص است

ایهام- آوردن واژه‌ای با دو معنی متفاوت، کنار یا نزدیک هم
مانند: مردم، که هم معنی چشم دارد و هم معنی آدمها

مطابقه- آوردن واژه‌های متضاد، کنار یا نزدیک هم
مثل: گرم و سرد، سیاه و سفید

مراعات نظیر- آوردن کلمه‌هایی که از نظر معنوی به نحوی با هم نسبت دارند
مانند: گل و بلبل، ماه و خورشید، لیلی و مجنون

براعت استهلال- مقدمه‌ای ذکر کردن، طوری که ذهن با موضوع آشنا شود

حسن طلب- بیان مطلبی اندوهبار یا قبیح به شیوه‌ای زیبا، طوری که قبح مطلب کمتر احساس شود

اغراق- زیاده بر واقع قلمداد کردن برای منظوری خاص

اعداد- آوردن چند صفت یا اسم، و نسبت دادن آنها به خود یا دیگری، به کسر همزه اول خوانده می‌شود، بر وزن اقدام، مانند
اسب و گهر و تیغ بدو گیرد قیمت
تخت و سپه و تاج ازو یابد مقدار

تقسیم- آوردن چند چیز به استفلال، سپس بیان وصف هر کدام از آنها، در واقع ترکیبی است از اعداد و لف ونشر

جمع- چند چیز را تحت حکمی واحد درآوردن

تفریق- آوردن دو یا چند چیز، و بعد به نحوی جدایی انداختن بین آنها، درست برعکس جمع

تنسیق‌الصفات- شمردن مسلسل و متوالی صفات ممدوح، مثل
شفیع مطاع نبی کریم
قسیم جسیم بسیم و سیم

التفات- توجهی ناگهانی و بی‌مقدمه از غایب به مخاطب، یا به طور کلی از مطلبی به مطلب دیگر

حشو- افزودن کلمه‌ای تنها به منظور رعایت وزن
مثل: همی رفتم

تجاهل‌العارف- دانستن مطلبی، ولی تظاهر به ندانستن آن و نادانی، مانند
یارب آن روی است یا برگ سمن
یارب آن قد است یا سرو چمن

قلب مطلب- واژگون کردن یک عبارت یا کلمه به طریقی مطبوع
مثل: جنگ و گنج

مدح موجه- تضمین مدحی توسط مدح دیگر
مانند: گویی قامت وی راست‌تر از گفتار اوست

تهکم- تحقیردر باطن و واقع، ولی طوری که در ظاهر ستایش به نظر آید، بر وزن تکلم خوانده می‌شود

تلمیح- اشاره به یک حدیث یا آیه معروف

مدح شبیه به ذم- مطلب را طوری آغازکردن که ذم به نظرآید، ولی در واقع مدح باشد
مثل: بدی او این است که بسیار مهربان است

ذم شبیه به مدح- عکس صنعت قبلی است

حسن مطلع- انتخاب شروعی زیبا و مناسب، طوری که شایسته ابیات بعد باشد

حسن مقطع- انتخاب پایانی مناسب و شایسته قطعه

سؤال و جواب- آوردن بیت یا ابیاتی به ضورت مکالمه، مانند
گفتم کیم دهان و لبت کامران کنند
گفتا به چشم، هر چه تو گویی چنان کنند
گفتم خراج مصر طلب می‌کند لبت
گفتا در این معامله کمتر زیان کنند، الخ

لغز و معما- بیان مطلبی به صورت رمز، در معما معمولا یک اسم به رمز و راز بیان می‌شود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Free counter and web stats